محل تبلیغات شما
دو سنگ یکی کهربا از فرشته تات شهدوست با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

سوپرایز ویژه این لحظه رمان بوک، با گم شدن کهربا و بازگشت غیرمنتظره‌ی کیاراد، نامزد سابق او همه چیز به یکباره بهم می‌ریزد، کامران شمس، جوان سخت ‌کوش و در عین حال مغروری که در طی این سال‌ها بدون اینکه با این دختر نسبت خونی داشته باشد از کهربا مثل خواهرش مراقبت می‌کند، مرد و مردانه حامی دختری می‌شود که مادر آن دختر یک زمانی به‌ خاطر اشتباه نصیر هووی مادر کامران بوده است، قبل از اینکه آن زن بر اثر بیماری از دنیا برود دخترک سه ساله‌اش کهربا را به پسر بزرگ آن خانواده یعنی کامران و مادر او می‌سپارد، اما …

خلاصه رمان دو سنگ یکی کهربا

با چهره ای سرخ شده نفسش را فوت کرد … فاطمه ساکت بود … نگاهش را با اخم از پسرش گرفت … کامران دستی به صورت ملتهب خود کشید و بلند شد … قبل از اینکه کهربا بیاید باید از انجا میرفت … دل به شهادت گرفتن شکنجه و رنج و عذاب او را نداشت … با سراسیمگی از جلوی مادرش رد شد و با قدمهای بلند سمت راهرو رفت … همین که از خم ان گذشت، دو سه قدم مانده به اتاقش در اتاق کهربا باز شد … پاهای کامران با دیدن او از جان افتاد و همانجا کنار دیوار ایستاد.

میخواست تعلل نکند و ان دو قدم لعنتی را هم بردارد؛ اما … با دیدن کهربا در ان لباس سفید بهاری که بلندیش تا پنجه ی پای دخترک میرسید؛ تور و پولک و سنگ دوزیهای روی لباس و کمر باریکش که انگار لباس را قالب تن او دوخته بودند؛ موهای یک دست عسلی و ابریشمیش که تا وسط کمر می رسید؛ همرنگ چشمان کهرباییش بود … اب دهانش را قورت داد … چشمهایش را با شرمندگی بست … سعی کرد شانه های عریان و پوست سپید تنش را از ذهن خود خط بزند … او فقط کهربا بود؛ فقط کهربا!

دختری که شاید خواهرش نباشد؛ شاید همخونش نباشد … اما دست کامران امانت بود … پیشانی عرق کرده و شاهرگ رگ کشیده وخون به غلیان درامده ش را هم نادیده گرفت؛ او فقط کهربا بود! دخترک میان درگاه دست و دلش میلرزید … لبخندش را با گزیدن لبش میبلعید … گونه اش تب کرده و قلبش تند میزد؛ اما زبانش همپای چشمانش عسلی بود … به لکنت چرخید: ق … قشنگه؟» کامران نفس بلندی کشید … سرش هنوز پایین بود … پلک زد … قشنگ بود! زیادی هم قشنگ بود! نگاه درمانده و عصبیش به جلوی پای کهربا و پایین لباس او چسبید … سر تکان داد … صدایش دورگه شد …

رمان جدیدی است که در اینستاگرام و پیج خانم شهدوست در حال بارگزاریست، ما برای شما عیارسنجی از این رمان برای اولین بار منتشر کرده ایم، در صورت تمایل منتظر اتمام این رمان باشید و فایل کامل تر

دانلود رمان دو سنگ یکی کهربا

دانلود رمان برادرانه

دانلود داستان صوتی چشم انتظار

… ,کهربا ,کامران ,رمان ,لباس ,سنگ ,بود … ,شد … ,دو سنگ ,فقط کهربا ,را با

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حسابداری roiccounsyncran Wholesale Sculpture Headstones Online,Granite Flower Gravestones,Lead Lettering Headstones باشگاه میلیونرها Laura's receptions CRM trimfaidaibar قانون Peter's page buzzstatinen